دستیابی به نتیجه مطلوب

دستیابی به نتیجه مطلوب

باید اعمالتان تفکیک شوند تا روی کاری که انجام می دهید، تمرکز کنید و از انرژی و وقتی که می گذارید حداکثر استفاده را ببرید و به سوی اهدافتان پیش بروید.

اصول اساسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب

اصول فعالیت های هدفدار، ساده اند. اگر می خواهید بهترین نتیجه را بگیرید، باید تک تک اعمال و فعالیت هایمان را اولویت بندی کنیم. باید اعمالتان تفکیک شوند تا روی کاری که انجام می دهید، تمرکز کنید و از انرژی و وقتی که می گذارید حداکثر استفاده را ببرید و به سوی اهدافتان پیش بروید.

اهمیت هیچ یک از این گام های اساسی کمتر از دیگری نیست ولی پرداختن به آن ها به نوبت و رعایت نظم و رده بندی شان اهمیت حیاتی دارد.

1-تشخیص اولویت ها:

گام اول: خواندن این مقاله را متوقف کنید و برگه ای بردارید و از کارهایی که باید طی چند ساعت بعد انجام دهید فهرستی تهیه کنید.

گام دوم: نگاهی به فهرستتان بیندازید و برای تاکید بر ترتیب اهمیتشان.شماره ای کنار هر یک از آنها بگذارید.

گام سوم: فهرست را نصف کنید.

با نصف کردن فهرست، علاوه بر آنکه فرصت کافی برای انجام کارهای مورد نظرمان در اختیار دارید، خود را نیز مجبور می کنید اولویت هایتان را بازنگری کرده و آنچه واقعا اهمیت دارد به بالای فهرست منتقل کنید.

2-قراردادن یک کار در جای درست:

چه هنگامی میز کارتان را مرتب میکنید تا دنبال وسایلتان نگردید و چه زمانی که روزتان را سازماندهی میکنید تا بتوانید راحت تر روی اهداف پیش رویتان تمرکز داشته باشید.

تفکیک و بخش بندی، دومین گام برای گرفتن نتیجه مطلوب است.

گام اول: هر کاری که قصد انجامش را دارید، روی کاغذ بنویسید.

پس از آوردن اولویت ها روی کاغذ، ذهن تان از انتظار و نگرانی خلاص می شود.

گام دوم: کارهای انجام شده را روی فهرست، ضربدر بزنید.

ضربدر زدن روی فهرست، باری را از روی ذهن تان برمی دارد.

گام سوم: به زمان حال فکر کنید.

با تمرکز روی زمان حال، نتیجه بیشتر و بهتری می گیرید و سبک تر پیش می روید.

3-استفاده بهینه از هر لحظه:

خیلی ها روزشان را با دویدن به این طرف و آن طرف و انجام کارهای مختلف می گذرانند بی آنکه به تحلیل وقنی بپردازند که هزینه می کنند مثلا اگر مدیری وسط روز یک ساعت مرخصی بگیرد تا چمن خانه اش را کوتاه کند. آن یک ساعت برای خودش ارزش داشته است. آن مدیر می توانسته تلفن های کاری اش را بزند، همچنین چند جلسه بگذارد، کسب و کارهایی را جور کند و احتمالا درآمدی بیش از آن بیست دلاری که میتوانسته به پسر همسایه بدهد تا پس از مدرسه چمن ها را کوتاه کند. پولی به جیب خود و شرکت بریزد، بالاترین و بهترین استفاده از زمان وسط روز ماندن در اداره بوده، نه در خانه و پشت ماشین چمن زنی اش.

ارزش هر دقیقه از روزتان را یک دلار تعیین کنید و قبل از شروع هر فعالیتی، از خود بپرسید آیا نتایجی که امیدوارید به آن ها دست یابید (به دلار)،  ارزش وقتی را که صرف آن می کنید دارد یا خیر.